نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - نوجوان پنجاه ساله
خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی
بعد از شهادت حمید درب خانه را که می زدند، مادر سراسیمه به سوی در میرفت و می گفت شاید پشت در حمید است. وقتی که بعد از ده سال پیکر مبارک حمید آمد، مادر می گفت دیگر من منتظر کسی نیستم. حمید من هم آمد.
کد خبر: ۴۵۸۴۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۳

خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی
آنها داخل یک شیشه از تربت پیکر حمید برداشته بودند و برایم آورده بودند، هنوز هم آن خاک را دارم. مثل تربت کربلا بوی عطر می دهد.
کد خبر: ۴۵۸۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۲

خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی
انگار همه ی بچه های بسیج يتيم شده بودند. او با اینکه همسن ما بود اما حکم بزرگ تر را برای ما داشت. تا ده روز دبیرستان امام خمینی (ره) ماتم سرا بود. شهادت حمید یکی از زمان هایی بود که به ما خیلی سخت گذشت.
کد خبر: ۴۵۸۴۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱

خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی
من فقط گوش می کردم و به تصویر با ابهت حمید خیره بودم. به راستی او که بود؟ تنها تعبیری که با آن می توانم حمید را معرفی کنم این بود که او بسیار بزرگ تر از سنش میفهمید. حداقل سی سال بعد را می دید و برایش برنامه ریزی می کرد. او نوجوانی پنجاه ساله بود
کد خبر: ۴۵۸۲۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۹

زندگینامه و خاطرات سردار شهید حمید هاشمی در کتاب نوجوان پنجاه ساله
حمید عزیز، سال ها از رفتنت و به خاک سپردنت گذشت. در این سال ها، ما حسرت ها خورده ایم و بر سر مزارت، بارها و بارها گریسته ایم. حمید از جان عزیز تر، می دانم الان در کسوت یک جوان رعنا در آسمان هستی. فرشته ها تو را خوب می شناسند. می دانند باید به تو غبطه بخورند. آخر تو نامدار آسمان هستی.
کد خبر: ۴۴۴۵۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۴